۱۳۸۹ دی ۱۵, چهارشنبه

مختصری از تاریخ سیاسی افغانستان

تاریخچه سیاسیa

حکومت سدوزايی- پادشاهی احمدشاه:
سدوزايی ها که متعلق به قبايل پشتون بودند اولين دولت خود را با تاج گذاری احمد شاه درانی در 1747 ميلادی، بعد از کشته شدن نادر شاه افشار، در شهر قندهار تاسيس کردند.
دانشنامه بریتانیکا، که یکی از معتبرترین منابع به‌زبان انگلیسی به شمار می‌رود، شاهنشاهی احمدشاه درانی را آخرین امپراتوی افغان خوانده‌است. این دانشنامه می‌افزاید که شاهنشاهی احمدشاه درانی پس از امپراتوری عثمانی، دومین امپراتوری جهان اسلام در نیمه دوم قرن هجده بود که حدود قلمرو آن را از مشهد تا دهلی و از آمو دریا تا دریای عرب دربر می‌گرفت.ویکی پدیا اين سرزمین بعداً به نام "افغانستان" در ادبيات فارسی وارد شد و سرزمين کهن و تاريخی که بخش مهمی از حوزهء تمدنی زبان فارسی بود با اين نام معرفی  شد. الفنستون، محقق نامور انگلیسی، که از احمد شاه درانی به عنوان مؤسس افغانستان معاصر یاد کرده‌است، می‌نویسد: «احمدشاه خردمندانه، اساس یک امپراتوری بزرگ را نهاد. هنگام در گذشت او متصرفاتش از غرب خراسان تا سرهند و از آمو تا دریای هند گسترش داشت و این همه را یا با انعقاد پیمان به‌دست آورده بود و یا عملاً (با شمشیر) تصرف کرده بود».الفنستون، بیان سلطنت کابل (افغانان)، ص۴۹۶
وی می‌افزاید: «به‌راستی اگر شاهی در آسیا سزاوار احترام ملت خویش باشد، جز احمدشاه درانی کس دیگری نیست»الفنستون، بیان سلطنت کابل (افغانان)، ص381


ادامه دهنده سلسله سدوزايی:
تيمورشاه درانی دومین شاه افغانستان از سلسلة درّانی (اَبدالی ) و بزرگترین پسر احمدشاه درّانی، در 1155 در مشهد به دنیا آمد درّانی ، ص 148؛ غبار، ص 372  و بعد از احمد شاه (1775 م) به اريکه قدرت نشست و پايتخت را از قندهار به کابل انتقال داد.
در طی حدود 21 سال سلطنت تیمورشاه، به رغم وجود خانهای بزرگ، دولت مرکزی مقتدر و متنفذ جانشین رسوم قبیله ای شد. تیمورشاه آزادیهای مذهبی داد و در ادارة کشور و نظام حکومتی، رجال طبقة متوسط را بدون در نظر گرفتن زبان و نژاد و مذهب به کار گماشت. او در سیاست خارجی، محتاط و مدبر بود و با آنکه مناطقی، از جمله ملتان و پنجاب، را در دست داشت، به سایر مناطق هندوستان، کشورهای ماوراءالنهر و ایران دست اندازی نکرد و بیشتر به امور داخلی افغانستان پرداخت. غبار، ص 377
تیمورشاه در 1207 در پیشاور، به سبب افراط در شرابخواری، بیمار شد و چند ماه بعد درگذشت و در کابل دفن شد. به قولی، مرگ وی بر اثر خوردن زهر بود و در این صورت، این نخستین مرگ سیاسی در زمان حکومت درّانی در افغانستان بوده است.
 کثرت فرزندان تیمورشاه و نیز تعیین نکردن ولیعهد، سبب شد که بر سر جانشینی وی آشوب بر پا شود. غبار، ص 378پس از مرگ تيمورشاه( 1793م) حکومت افغانستان دچار تزلزل و درگيری خانوادگی شد.

حکومت شاه زمان:
شاهزاده زمان(پنجمین پسر تیمورشاه) از 1793 تا 1801 حکومت کرد و زمان انتخاب شاه تمام شاهزادگان بجز همایون پسر بزرگ تیمورشاه، حاکم قندهار، و محمود پسر دوم و حاکم هرات را برای انتخاب شاه جدید دعوت کرد. شاهزاده عباس نیز خود را داوطلب سلطنت کرد و طرفداران بیشتری یافت . شاهزاده زمان تمام شاهزادگان و طرفداران آنان را حبس کرد و سلطنت خود را اعلام نمود.غبار، ص 379

شاه محمود:
شاه محمود، شاه زمان را دستگیر و او را کور نموده خود بر کرسی سلطنت تکیه زد وی از سال 1801 تا سال 1803 حکومت کرد.

شاه شجاع از 1803 تا 1809:
شاه شجاع یکی دیگر از شاهان افغانستان بود که از سال 1803 تا سال 1809 بر کرسی شاهی تکیه زد. وی در زمان حکومت خود در ابتدا با انگلستان در خصومت افتاد ولی بعد به وسیله پول و اسلحه ای که توسط بریتانیا به او داده شد به یک دست نشانده تبدیل شد و در همه امور کشور با انگلیس مشورت می کرد.

شاه محمود برای بار دوم:
شاه محمود، سال 1809 برای بار دوم بر اریکه قدرت نشت و در تاریخ 1818 حکومتش سقوط کرد.

حکومت محمد زايی ها:
سلسله "بارکزايی" يا "محمدزايی" پس از سلسله سدوزايی بر اريکه قدرت نشست. در این عصر تجارت هند و بخارا از راه افغانستان جریان داشت و از شرق قافله های تجاری به کابل و قندهار و بخارا و مشهد روان بودند. شالهای بافته شده در کشمیر و پارچه های نفیس تجارت می شدند. در تاریخ جدید افغانستان دورۀ تیمور شاه و اتّحاد مجدّد افغانستان توسط دوست محمد خان از هر نظر دورۀ فترت و انحطاط به شمار می رود. بر اثر جنگ های داخلی و خارجی اقتصاد کشور با رکود مواجه گردیده، تجارت در عین رواج تنزل پذیرفت و شهرها رو به ویرانی رفت. جمعیت شهر هرات بر اثر جنگ های متوالی و برده فروشی «وزیر یار محمدخان» تقلیل یافت. قندهار که یکی از مراکز مهم تجاری به شمار می رفت و بازارهای آباد و کاروانسراهای با رونق داشت دیگر ساکن چندانی نداشت. قسمت اعظم شهر به ویرانه مبدّل شده بود. جمعیت شهر کابل نیز تقلیل پیدا کرد. هزاره جات در این عصر دوباره از اقتصاد پولی به اقتصاد طبیعی مانند مبادله گندم و محصولات زراعی تنزّل نمود. در ترکستان هم جنگ های داخلی و حملات مکرّر قبایل، شهرهای آبادی مانند بلخ و قندوز را به ویرانه مبدّل ساخته بود. در چنین شرایطی امکان انکشاف (توسعه و رشد) دانش و فرهنگ عملا ناممکن بود.سایت پژوهش سرای افغانستان علی اکبر فیاض

حکومت دوست محمد خان:
دوست محمد خان امارت کابل را در سال 1826 م به دست گرفت، وی تا سال 1839 میلادی برای بار اول حکومت کرد.

شاه شجاع برای بار دوم:
شاه شجاع برای بار دوم در سال 1839 میلادی خود را شاه اعلان نمود و در قندهار به تخت سلطنت نشست، وی به وسیله نیورهای انگلیسی وارد کابل شد. شاه شجاع در سال 1842 توسط یکی از رهبران مجاهدین افغان در منطقه سیاه سنگ کابل به قتل رسید. ویکی پدیا

دوست محمد خان برای بار دوم:
در سال 1843 میلادی پس از اینکه در سال 1840 تسلیم نیروهای انگلیسی شد به افغانستان بازگشت، وی تا سال 1863 حکومت کرد و سپس در شهر هرات وفات کرد.


حکومت شيرعلی خان:
شيرعلی خان در سال 1863 م حکومت را قبضه کرد. شیر علی خان تا سال 1867 حکومت کرد.

امیر محمد افضل خان:
محمد افضل خان در سال 1867 پس از شکست شیر علی خان بر تخت نشست اما در همان سال پس از چند ماه در کابل وفات نمود.

امیر محمد اعظم خان:
پس از محمد افضل خان امیر محمد اعظم خان به حکومت رسید اما حکومت او هم چند ماهی بیشتر دوام نیاورد و در سال 1868 میلادی حکومت را از دست داد.

امیر شیر علی خان برای دوم:
در سال 1868 نیروهای شیر علی خان در مناطقی از شهر کابل بر نیروهای محمد اعظم خان پیروز شده و برای بار دوم به حیث پادشاه افغانستان قرار گرفت. امیر شیر علی خان در سال 1879 میلادی در شهر مزار شریف وفات نمود.

محمد یعقوب خان:
 در مارس 1879 محمد یعقوب خان از زندان رها شده و در شهر کابل به پادشاهی رسید. وی در اواخر سال 1879 از قدرت خلع و توسط انگلیس ها به هند فرستاده شد.

حکومت عبدالرحمن خان از سال 1880 تا 1901:
عبدالرحمن در سال 1844م در کابل متولد شد ودوران جواني خودرا در بلخ گذراند زيرا پدرش محمد افضل خان دربلخ والي بود وبه همين دليل رشد ونمو عبدالرحمن در بلخ انجام پذيرفت. و از نزديک شاهد تحولات سياسي ونظامي بلخ و افغانستان بود.سایت پژوهش سرای تاریخ افغانستان
اميرعبدالرحمن که از طفوليت از درس ومدرسه بيزار بود و به کارهاي خشن وامور نظامي علاقه مند بود. وبه دليل خوي تندی که داشت استعمال شمشير، نيزه و تفنگ بر سگ وگربه بازي کودکي اورا تشکيل مي داد. خوافي ،يعقوب علي ،پادشاهان متاخرافغانستان، ج1 ص 81 
عبدالرحمن پس از آن که پا به سن جواني نهاد، روزي براي امتحان نمودن يک تفنگ، غلامی را هدف گلوله قرارداد که بر اثر آن از طرف پدرش زنداني شده ولي از عملش پشيمان نگرديد. عين الوقايع، ص 80
عبدالرحمن خان در سال 1901 در بالا باغ کابل وفات نمود.

حکومت حبیب الله خان از 1901 تا 1919:
امیر حبيب‌الله خان، پسر امیر عبدالرحمن‌خان. امیر افغانستان، پنجمين خان بارکزی كه در سال ۱۲۸۸ ه‍ . ق متولد و در ۱۳۱۹ ه‍ . ق. به جای پدر بر كرسی امارت نشست. وی در جمادی‌الاول سال ۱۳۳۷ ه‍ . ق مطابق ۲۰ فوریه ۱۹۱۹ ميلادی به ضرب گلوله كشته شد و برادرش نصرالله‌خان موقتاً امارت افغانستان را متصرف گرديد. اما كمی بعد امان‌لله‌خان پسر سوم حبيب‌الله‌خان شاه افغانستان شد.

امان الله خان اعلان استقلال افغانستان:
امان الله خان پسر حبیب الله خان نوه عبدالرحمن خان از طایفه بارک زایی از ایل ابدالی معروف به درانی، در سال 1309 هـ .ق در منطقه پغمان غرب شهر کابل متولد شد. در مدرسه نظامی کابل تحصیلات خودش را در آن زمان آن قدر که ممکن بود به پایان رسانید. تحصیلات تکمیلی خود را نزد محمود سامی پاشا گذراند و زبان ترکی را نیز از ایشان فراگرفت.افغانستان در عصر امان الله خان علی اکبر فیاض
 امان الله خان با مشی روشنفکری و حمايت از نوگرايی در افغانستان بر اريکه قدرت نشست. وی استقلال سياسی افغانستان را اعلام و تثبيت کرد و نوآوری هايی ايجاد نمود و پارلمان را تشکيل داد.
امان الله خان از سال 1919 تا سال 1929 در افغانستان پادشاهی کرد. وی در اوایل سال 1929 از مقام سلطنت استعفا داد و به جای او معین السلطنه عنایت الله به مدت سه روز اداره امور را به دست گرفت.

حکومت حبيب الله مشهور به بچه سقا:
رهبر شورشی افغانستان در 1307 ش . نام اصلی او حبیب الله بود و در حدود 1287 در خانواده ای مستمند در کَلَکان کوهدامن، روستای تاجیک نشین کابل، به دنیا آمد. پدرش، امام الدین دهقان، در زمان خدمت سربازی وظیفة سقایی داشت و به همین جهت فرزندش بر سبیل تحقیر به بچه سقا معروف شد.
محمد نادرخان در میان افغانها بخصوص ایالات شرقی نفوذ زیادی داشت . او که در این زمان به حالت نیمه تبعید در فرانسه به سر می برد، به دلیل نا آرامی اوضاع به افغانستان بازگشت و در طی جنگهای پر دامنه ای بر بچه سقا پیروز شد و در 10 آبان 1308/اول نوامبر 1929 بچه سقا و ده تن از افراد سرشناس حکومت را اعدام کرد (فرخ ، 1370 ش ، ص 227ـ231؛ همو، 1371 ش ، ج 1، ص 507؛ ایرانیکا ، همانجا). حکومت بچه سقا بیش از هشت ماه و چند روز دوام نیافت . از او سکه ای با سجع «خادم دین رسول الله امیرحبیب الله » در دست است (فرخ ، 1371 ش ، ج 1، ص 497).

محمد نادر خان:
محمد نادرشاه، پادشاه افغانستان که در ۲۱ فروردین ۱۲۶۲ برابر با ۹ آوریل۱۸۸۳ (میلادی) در دهرا دون هندوستان به دنیا آمد و در سال ۱۹۲۹ (میلادی) به سلطنت افغانستان رسید. نادرشاه پسر محمد یوسف ‌خان برادر دوست ‌محمد خان امیر سابق افغانستان بود، و قبل از رسیدن به سلطنت نادرخان نامیده می‌شد.
محمد نادرخان در ۲۳ میزان (مهر) ۱۳۰۸ خورشیدی در قصر سلامخانه کابل در برابر اعیان و سران قبایل اعلام کرد که برای انتخاب پادشاه جدید، باید لویه جرگه (شورای بزرگ) تشکیل شود؛ اما سران قبایل تشکیل لویه جرگه را لازم ندیدند و به پادشاهی او سر فرود آوردند. نادرخان رأی این مجمع را پذیرفته و در ۱۵ اکتبر ۱۹۲۹ م. به‌ عنوان شاه بر تخت پادشاهی افغانستان نشست.
سرانجام محمد نادرشاه در ۱۷ عقرب (آبان) ۱۳۱۲ ش‌/ ۸ نوامبر ۱۹۳۳ م به ضرب گلولهٔ یک دانش‌آموز بنام عبدالخالق در مراسم توزیع گواهی‌ نامه‌ها کشته شد.دانشنامه آزاد ویکی پدیا

محمدظاهر خان:
محمد ظاهر در تاریخ ۲۳ مهر ۱۲۹۳ (۱۶ اکتبر سال ۱۹۱۴)، در خانواده سپهسالار محمد نادر خان در کابل زاده شد. او فقط پانزده سال سن داشت که پدرش با پایان دادن به حکومت ده ماهه امیر حبیب الله کلکانی بر تخت سلطنت افغانستان تکیه زد. مادر محمد ظاهر، ماه پرور بیگم و همسرش ملکه حمیرا بود که در سال ۲۰۰۲ میلادی در رم درگذشت و جسدش به کابل منتقل شد.
محمد ظاهر با مرگ پدرش، در تاریخ ۸ نوامبر ۱۹۳۳ به پادشاهی افغانستان دست یافت. او در آن سال جوانی ۱۹ ساله بود و عمو(کاکا)‌هایش، تا سالها هدایت امور کشور را به نیابت از شاه جوان در دست داشتند. ظاهر شاه در ماه اوت سال ۲۰۰۲ (میلادی)، ده ماه پس از سقوط رژیم طالبان به دست نیروهای تحت فرمان آمریکا، به افغانستان بازگشت تا شورای  بزرگ (لویه جرگه) اضطراری را، که برای تشکیل دولت انتقالی تشکیل می‌شد، افتتاح کند.
دولت افغانستان بالاخره در بامداد دوشنبه ۲۳ ژوئیه ۲۰۰۷ (میلادی) مطابق با ۱ مرداد ۱۳۸۶ (۱ اسد) اعلان کرد که محمد ظاهر شاه آخرین پادشاه افغانستان، ساعت پنج و چهل و پنج دقیقه همین روز در کابل پس از یک بیماری طولانی مدت، جانش را از دست داده‌است. این خبر را حامد کرزی رئیس جمهور افغانستان در یک نشست خبری تائید کرد.
محمد ظاهر شاه روز سه شنبه (یک روز بعد از مرگ) در منطقه‌ای بنام تپه مرنجان قبرستانی که در آن پدر و تعدادی از اعضای خانواده وی نیز دفن بودند، بخاک سپرده شد.دانشنامه آزاد ویکی پدیا

جمهوريت افغانستان و سردار محمد داوود:
محمد داوود خان در تاریخ ۲۷ تیر ۱۲۸۸ در شهر کابل زاده شد. پس از پایان دبیرستان نظامی، در سال ۱۹۳۱ وارد دانشکده افسران اردو گردید.
در دوران دهه ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰، وی در پست‌های گوناگونی ایفای وظیفه نموده‌است. در سال های ۱۹۴۹ و 1950، وزیر داخله بود شاید هم وزیر دفاع و از سال ۱۹۵۳ تا ۱۹۶۳ به عنوان نخست وزیر کشور بود که در این مدت اصلاحات بنیادینی چون نهضت بانوان، اعمار شاهراه و تأسیس تعدادی کارخانه‌های بزرگ را پایه‌گزاری نمود. ظاهر شاه پادشاه افغانستان او را در سال ۱۹۶۳ برکنار کرد.
در ژوئیه ۱۹۷۳ (۲۶ تیر 1352 خورشیدی) با توسل به کودتای نظامی سرد، ظاهر شاه پسر عمویش را از سلطنت خلع کرده و نظام جمهوری را بنا نهاد. وی از ابتدا دارای افکار چپی و یک ناسیونالیست قوی بود. از این رو با حزب دموکراتیک، به‌ویژه شاخه پرچم روابط نزدیکی داشت و از آنها در پیروزی کودتا استفاده کرده، پس از پیروزی برای اعضای این جناح پست‌های مهم و کلیدی داده شد. در اواخر سالهای قدرتش از مسکو و چپی‌ها فاصله گرفت و حتی در صدد نابودی ایشان بر آمد. این اقدام وی باعث شد تا حزب دموکراتیک خلق دست به کودتای ۷ ثور(اردیبهشت) ۱۳۵۷ بزند و در همان سال او و تمام اعضای خانواده اش را به قتل رسانیدند.دانشنامه آزاد ویکی پدیا
در قوس (آذر) ۱۳۸۷ از سوی کمیسیون ویژه‌ای که از سوی حامد کرزی مامور یافتن محل دفن داوودخان و شناسایی او بود، اعلام شد که جسد او به همراه ۱۵ عضو خانواده‌اش در نزدیکی پلچرخی در حاشیه شرقی کابل پیدا شده‌است. بر اساس اعلام اعضای کمیسیون، مدارک و شواهد موجود و تائید خانواده داوودخان، تعلق جسد یافت‌شده به او را اثبات می‌کند. پیکر داوود خان روز سه شنبه ۲۷ حوت سال ۱۳۸۷ خورشیدی (۱۷ مارچ ۲۰۰۹) طی مراسمی رسمی در تپه تاج بیک کابل به خاک سپرده شد.بی بی سی
سردار داوود خان با شاهدخت میرمن زینب (زینب خاتون) ازدواج کرد و خالد، عمر، ویس، درخانی، زرلشت، شینکی، تور پیکی اسامی فرزندان او بودند.دانشنامه آزاد ویکی پدیا

دولت کمونیست ها:
پس از کودتای 7 ثور 1357ه ش افغانستان دستخوش کودتاها و جنگ شد، که به قرار ذيل است:

کودتای نورمحمدترکی:
نورمحمدتره کي فرزند نظرمحمد ازقبيله تره کي قوم پشتون متولد ناوه مقرغزني بود. او از تعليمات وتحصيلات عالي، متوسطه وحتي ابتدايي بهره يي نداشت و تنها سه صنف دهاتي را درکويته پاکستان که با عمویش اميرالملک زندگي ميکرد درس خوانده است. هرچند ميگويند که تره کي بعداً مکتب شبانه را تا صنف دهم تعقيب کرد.
ترکی در کودتای خونین 7 ثور 1357 با قتل سردار محمد داوود خان و خانواده اش قدرت را به دست گرفت، اما غافل از اینکه خود به سرنوشت بدی دچار خواهد شد و نزدیکانش به او خیانت خواهند کرد بر کرسی حکومت تکیه زد.
حفیظ الله امین، تره کي را دربيست و چهارم سنبله 1358 بعد از يک برخورد کوتاه مسلحانه درداخل قصر رياست جمهوري که بعد ازحاکميت حزب دمکراتيک خلق به قصرمذکور، خانه خلق نام گذاشته شده بود، دستگير کرد و خود را به عنوان منشي عمومي حزب دمکراتيک خلق، رئيس شوراي انقلابي ورئيس دولت اعلان نمود. شاگرد وفادار( امين) بعداً درهفدهم ميزان هدايت داد تا استاد کبير! رهبر خلاق خلق! ونابغه شرق! را به قتل برساند. هدايت حفيظ الله امين عملي شد و رهبر با بالشتي خفه گرديد. و به گفته ي يک خبرنگار غربي: « مرد خاک آلود، شرابخوار و احساساتي که تحقق نظام سوسيالستي را در خواب مي ديد و از طريق کودتاي نظامي"رهبر بزرگ و نابغه" شده بود درکمال فضيحت جان به جان آفرين تسلم کرد»سالهای تجاوز و مقاومت محمد اکرام اندیشمندص 78- 79

حفيظ الله امين:
حفیظ الله امین، پسر حبيب الله در سال ۱۹۲۹ در ولسوالی پغمان ولایت کابل متولد گردید. پس از فراغت از مکتب ابن سینا و دار المعلمین، وارد دانشکده علوم شد. سپس بعنوان معلم در مکتب ابن سینا، و مدیر مکتب ابن سینا و دارالمعلمین کار کرده است. وی فوق لیسانس خود را در رشتة تعلیم و تربیت گرفت. هنگام تحصیل در آمریکا، در سال ۱۹۶۳ به عنوان رئیس اتحادیة محصلان در دانشگاه کلمبیا تعیین گردید. وی قبل از آنکه دکترای خود را به اتمام برساند، در سال ۱۹۶۵ به افغانستان باز گشت.دانشنامه آزاد ویکی پدیا
وی در 25 سنبله (شهریور) 1358 با قتل ترکی، رهبری حزب و دولت رادر دست گرفت و در شامگاه ششم جدي 1358 حفيظ الله امين، همزمان با ورود نیورهای متجاوز شوروی خاک افغانستان، درقصر دارالامان به قتل رسيد. جالب اين بود که امين درآغاز شليک و بمباران  توسط نيروهاي مهاجم شوروي به قصرمحل سکونت خود فرياد می زد که نیروهای دوست را بگوييد، نیروهای دوست را بگوييد (نيروهاي شوروي) تا کمک کنند.سالهای تجاوز و مقاومت اندیشمند ص83 حفيظ الله امين درحاليکه مانند خلف خودتره کي وجانشينان آينده خود کارمل ونجيب الله سئوتيست وسر سپرده مسکو محسوب مي شد اما در بي رحمي وکشتارمردم افغانستان خون ريزتر و سفاکترازآنها بود.همان ص84

ببرک کارمل:
ببرک کارمل، پسرارشد جنرال محمد حسين خان يکي ازجنرالان حکومت محمد ظاهرشاه بود وی در تاریخ ۶ ژانویه سال ۱۹۲۹ در دهکدهٔ کمری واقع در شرق کابل زاده شد او سیاستمداری افغان بود. مردم افغانستان وی را شاه شجاع ثانی نامیدند زیرا تحت حمایت و دست نشانده مستقیم روس‌ها بود. کارمل در سال ۱۹۴۷ پس از فراغت از دبیرستان آلمانی‌ زبان امانی شهر کابل در دانشکدهٔ حقوق دانشگاه کابل به تحصیل پرداخت. در اینجا او برای بار اول با فعالین سیاسی مارکسیست آشنا می‌گردد. کارمل بزودی رهبر جنبش دمکراتیک دانشجویان ویش زلمیان (جوانان بیدار) گردید.
ببرک از سال ۱۹۷۹ تا سال ۱۹۸۶ در دوران مداخلهٔ شوروی سومین رئیس جمهور جمهوری دموکراتیک افغانستان بود.
یک ژنرال ارتش متجاوز شوروی با تعجب در باری کارمل می گوید:«... .کارمل خارج ازمنطق و يک چهره قابل تشريح نيست. وطن درآتش ميسوزد، صدها و هزارها نفر از هموطنان وي مي ميرند، اقتصاد کشور رو به ويراني است ولي وي آرام و خوشحال است. من به اين حيران هستم . . . »سالهای تجاوز و مقاومت اندیشمند ص 87
کارمل پس از شکست نیروهای شوروی به دست مجاهدین توسط حکومت شوروی به مسکو تبعید شد، کارمل سالهاي آخر عمر خود را در مسکو، کابل وحيرتان در بيماري به سختي و ذلت سپري کرد و در تاریخ ۳ دسامبر سال ۱۹۹۶ در شهر مسکو درگذشت.


دکتر نجيب الله:
دکترنجيب الله به قول" گئورگي کورنينکو" «  فرزند مو طلايي ک گ ب» از قبيله احمدزي پکتيا بود. دوره دبیرستان را درمکتب حبيبيه کابل سپري کرد ودرسال 1975 ازدانشکده طب دانشگاه کابل فارغ گرديد.سالهای تجاوز و مقاومت اندیشمند ص97
نجیب الله، در بحبوحة کسب قدرت توسط مجاهدین کوشید تا حزب و دولت را رها کرده فرار نماید ولی موفق نشد. چندی قبل از به قدرت رسیدن مجاهدین در ۲۸ آوریل ۱۹۹۲ به دفتر سازمان ملل در کابل پناه برد و تا اشغال کابل توسط طالبان در ماه سپتامبر ۱۹۹۶ در آنجا ماند. طالبان با تسلط بر کابل و بخش‌های زیادی از افغانستان، به حکومت مجاهدین بر این شهر پایان دادند و دکتر نجیب‌الله، را در صبحگاه نخستین روز ورود خود به کابل، بازداشت کردند و پس از دستگیری او و برادرش شاهپور احمد زی را بطرز فجیهی کشتند و جنازه هایشان را در چهارراه آریانا در نزدیکی ارگ ریاست جمهوری افغانستان آویزان کردند. عده کثیری زیادی از افغانها نیز، دکتر نجیب الله را به خاطر در پیش گرفتن سیاست آشتی ملی، و پیش بینی جنگهای داخلی مجاهدین، می‌ستایند.دانشنامه آزاد ویکی پدیا

دولت اسلامی افغانستان
صبغت الله مجددی:
صبغت الله مجددی در سال 1305 خورشیدی در یک خانواده روحانی در شهر کابل به دنیا آمد.او از مشایخ طریقت  نقشبندیه و منتسب به شیخ احمد سرهندی، معروف به مجدد الف ثانی است.بی بی سی فارسی

برهاندین ربانی:
آقای ربانی زاده سال ۱۹۴۰ در شهر فیض آباد مرکز ولایت بدخشان افغانستان است. وی در افغانستان، به استاد ربانی و پروفسور ربانی نیز مشهور است. او در سال ۱۹۶۳ از دانشکده شرعیات(الهیات) کابل فارغ شده و در سال ۱۹۶۸ بخاطر ادامه تحصیلات عالی به مصر رفت و در دانشگاه الازهر به تحصیل پرداخت. وی در مصر تحت تاثیر اندیشه‌های اخوان الملسمین قرار گرفت.دانشنامه آزاد ویکی پدیا
پس از سقوط رژیم کمونیستی به دست مجاهدان افغانستان، دولت اسلامی افغانستان به تاریخ 8/2/1371ه ش قدرت را در دست گرفت. نخستین رییس دولت افغانستان صبغت الله مجددی بود که پس از چندی قدرت را به برهاندین ربانی تحویل داد. آقای ربانی در اداره دولت ناموفق عمل کرد بطوری که در زمان دولت ایشان جنگهای خونین در میان سران مجاهدین صورت گرفت. آقای ربانی با وجودی که کابل در سال 1375 به تصرف طالبان در آمد از سوی مجامع بین المللی تا زمان تشکیل اداره موقت افغانستان به عنوان رییس دولت رسمی افغانستان شناخته می شد.

ملا محمد عمر:
ملا محمد عمر فرزند مولوی غلام نبی آخوند فرزند ملا محمد رسول آخوند فرزند مولوی محمد أیاز، رهبر طالبان در افغانستان است. او در سال ۱۹۵۹ در قریهٔ نوده نزدیک قندهار متولد شد. وی به عنوان رهبر طالبان قلم داد می شود. اسامه بن لادن و ملامحمد عمر و خیلی دیگر از مجاهدین طالبان از طرف دادگاه بین‌المللی لاهه تحت تعقیب می‌باشند. این مطلب فاقد منبع می باشد

حامد کَرزی:
حامد کرزی در ۲۴ دسامبر سال ۱۹۵۷ میلادی، در قریه کرز در نزدیکی قندهار (ولایتی در جنوب افغانستان) متولد شد. پدرش عبدالاحد کرزی از متنفذان قوم پوپلزی و معاون رییس پارلمان افغانستان در سال‌های دهه شصت میلادی بود. عبدالاحد کرزی، در اواخر دهه نود، در شهر کویته پاکستان کشته شد. حامد کرزی در کابل، در مکتب ابتدایی محمود هوتکی، متوسطه سید جمال الدین افغان و لیسه حبیبیه درس خواند، و تحصیلات عالی خود را در رشته علوم سیاسی و ارتباطات بین المللی در هند به انجام رساند.
حامد کرزی شش برادر و یک خواهر دارد. در روز ۲۳ ژانویه ۱۹۹۹، آقای کرزی با دکتر زینت قریشی ازدواج کرد. حاصل یگانه ازدواج آقای کرزی، یک پسر است که پنج‌شنبه شب ۲۵ ژانویه سال ۲۰۰۷ در بیمارستان رابعه بلخی کابل متولد شد. او نام فرزندش را میرویس که نام یکی از شاه‌های پیشین افغانستان بود گذاشت.دانشنامه آزاد ویکی پدیا
حامد کرزی در دوران جهاد (جنگ افغانها با اشغالگران شوروی) در پاکستان، در مدارس مجاهدین افغان فعالیتهای آموزشی داشت. با روی کار آمدن دولت مجاهدین در سال ۱۹۹۲، آقای کرزی معاون وزیر خارجه این کشور شد. در سال‌های آخر حکومت طالبان، آقای کرزی به جمع مخالفان این گروه پیوست و مبارزات مسلحانه با طالبان را آغاز کرد. حامد کرزی در کنار عبدالستار سیرت (از حقوقدانان زمان محمد ظاهرشاه)، از گزینه‌های گروههای مذاکره کننده افغان در کنفرانس بن در آلمان بود، که سرانجام، در این کنفرانس، به ریاست دولت موقت افغانستان برگزیده شد؛ نخستین دولتی که پس از طالبان روی کار آمد.

دولت انتقالی افغانستان:
در 22 دسامبر 2001 دولت 18 ماهه افغانستان به رياست حامدکرزی روی کار آمد.

اولین دوره انتخابات و دولت انتخابی:
در تاریخ 18/7/1383 اولین دوره انتخابات ریاست جمهوی در کشور بحران زده افغانستان برگزار شد که بر اساس گزارش سازمان ملل حدود8.1 میلیون نفر در انتخابات شرکت کردند که حدود 70 درصد ثبت کنندگان را تشکیل می دادند. 40 درصد رأی دهندگان، زنان بودند. تقریباً حدود 300 تا 400 هزار نفر از مهاجرین ساکن ایران و پاکستان نیز رأی‌شان را در صندوق‌ها ریختند. حامد کرزی با کسب حدود 55.4 درصد آراء پیروزی را به دست آورد.
دومین دوره انتخابات ریاست جمهوری در سال 1388 برگزار شد و حامد کرزای برای بار دوم برای مدت پنج سال با پیروزی بر رقیب خود دکتر عبدالله عبدالله بر کرسی ریاست جمهوری تکیه زد.ویکی پدیا

این بخش کوتاهی از تاریخ پر پیچ و خم افغانستان بود، تاریخی که اگر کسی اراده نوشتن همه آن را داشته باشد، امری تقریبا غیر ممکن خواهد بود، زیرا یا منابع معتبر موجود نمی باشند یا آنقدر حوادث و اتفاقات نزدیک به هم و سریع رخ داده اند که تاریخ نویسان گذشته از نوشتن آن بازمانده اند، به هر حال این دلیل نمی شود تا کسی به سراغ تاریخ کشورش نرود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر